سفارش تبلیغ
صبا ویژن
راسخان در دانش کسانی اند که دست نیکیو زبان راست و دل صاف و عفّت شکم و فرج دارند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 

 

 

وبلاگ های قرآنی Quranic Weblogs

با سلام  و تشکر از دوستانی که به واسطه انتقادات و پیشنهادت خود مارا یاری کردند ، همانطور که قول داده بودم جواب سوالاتی که مطرح شده است را  در وبلاگم برای استفاده عموم می گذارم 

 چرا نبی مکرم (صلی الله علیه وآله) با وجود اطلاع دقیق از خط نفاق آنرا برملا نفرمودند؟

 

ابتدا باید منظور از خط نفاق دقیقاً مشخص شود که چیست.

 آیا طرز تفکر و گرایشات و رفتار منافقانه منظور است

 یا اشخاص منافق و اسامی آنان؟

 

الف)اگر منظور طرز تفکر، گرایشات و رفتار منافقان باشد، باید گفت که قرآن و نبی مکرم و اهل بیت علیهم السلام آن را در موارد مختلف به خوبی افشا و تبیین فرموده اند، به گونه ای که برای اهل مطالعه تشخیص آن آسان است. مانند آیاتی از اوایل سوره ی بقره، آیات بسیاری از سوره ی توبه، سوره ی منافقون و غیره، همچنین خطبه 194، 210، 184 و حکمت 45 نهج البلاغه و روایات بسیار که اوصاف منافقین و خط نفاق را کاملاً برملا کرده است.

اکنون همه به خوبی می توانند تشخیص دهند که منافقین در بعد اجتماعی کسانی هستند از بین مردم و مسؤولین که عمداً  بر ضد ولایت فقیه و پیشرفت کشور فعالیت می کنند. هرگاه حق پیروز می شود ساکتند و چون باطل نعره می کشد، مثل شاخ بز سر بر می آورند (نهج/خ/184).

ب) اگر منظور افشای اسامی و اشخاص منافقین باشد،به طور کلی باید دانست که

اولاً قرآن، پیامبر و اهل بیت (علیهم صلوات الله) بنا ندارند که از اشخاص نامی ببرند مگر در مواقع لزوم و ضرورت. و الا مشابه این سؤال در باره ی ائمه و مؤمنین و غیره نیز پیش می آید که مثلاً چرا نام ائمه در قرآن نیامده است؟ چرا افراد برحق و افراد بر باطل مشخص نشده اند؟ اصلاً چرا خداوند اشخاصی را که هدایت نمی شوند و برای جامعه و هدایت یافتگان مزاحم هستند می آفریند؟ و....؟

(قرآن از افراد معاصر زمان وحی فقط سه نفر را صریحاً نام برده است: محمد (صلی الله علیه وآله)، زید و ابولهب.)

بنابراین معرفی افراد برخلاف قاعده ی کلی دین است، مگر در مواقع ضرورت.

ثانیاً خداوند انسان ها را آزاد آفریده و در انتخاب راه حق یا باطل آزاد گذاشته و فقط نشانه ها و حجت‌هایی برای تشخیص حق از باطل قرار داده است.

ثالثاً ایمانی ارزش و قابلیت پاداش دارد که از روی اختیار و با میل قلبی باشد.

رابعاً افراد همیشه بر یک حال نیستند و گاهی تغییر موضع می دهند. جبهه ی حق و باطل ریزش و رویش دارند. اگر افرادی به عنوان منافق به جامعه معرفی شوند دیگر امکان تغییر موضع دادن از ایشان سلب می‌شود.

خامساً اگر دین بخواهد همیشه و همه جا هدایتگر انسان ها باشد باید صفات و علائم حق و باطل را بیان کند و تطبیق و تشخیص افراد هریک را به خود انسان ها واگذارد. چون وحی و پیامبر همیشه و همه جا در کنار افراد نیست تا اشخاص برحق و برباطل را معرفی کند.

علاوه براین باید دید معرفی اشخاص به جامعه چه تبعات و لوازمی در پی دارد؟

اگر حضرت، منافقین را به مردم معرفی می فرمود، نفعی به حال خود آنان نداشت زیرا تمام پل های پشت سرشان خراب گشته و امکان بازگشت و اصلاح از آنان گرفته می شد. اما آیا معرفی ایشان سودی برای افراد جمعه داشت؟

گذشته از این ها از کجا معلوم که حضرت چهره های منافق را معرفی نکرده باشند؟ ممکن است معرفی کرده باشند ولی اخبار آن در زمان غاصبان خلافت و حکام جائر نابود شده باشد، یا مورد توجه مردم قرار نگرفته باشد. همچنانکه حضرت خلیفه و وصی خود را به مردم معرفی فرمود ولی مردم توجهی به آن نکردند.

برای مطالعه ی بیشتر به آنچه از حذیفه یکی از اصحاب بزرگوار پیامبر (ص) و غزوه ی تبوک و غیره نقل شده است مراجعه فرمایید.

 





  • کلمات کلیدی : پایگاه پرسمان قرآنی

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 11:51 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر